مـاه مـن !
مـاه مـن !
لـرزش دستـانـم را دیـدی ؟!
ســرمــای دستــانـم را حـس کـردی ؟!
ولـی بـا ایـن وجود بـاز هم دستـانم را گـرفتی ؟!
نـازنین !
مـدتهـا بـود دستـانم سـرد بود !
مـدتهـا بـود بـا کوچکتـریـن بهـانه ای شـروع به لـرزش می کـرد !
امـا ....!
وقتـی دستـانـم را فشـردی .. !
گرمـای دستـانت گـرمم کـرد !
قدرت دستـانت به مـن نیرو داد !
و جـانی تـازه بـا تـو گرفتم !
پس مهـربـانم ..... !
دستـانم را محکم بگیر و دیگـر رها مکن که سقوطم بـرابـر بـا مـرگ است !!!